تاب بازی توی پارک
وقتی سر ظهر چشمم از توی ماشین به پارک میوفته میگم تاب تاب گریه میکنم همین میشه دیگه
چه حالی میده کسی نباشه اما خودمونیم یکم داغ بود هوا
اینقدر دوست دارم که نگو هی از پله ها برم بالا بیام پایین
خوب دوست دارم خب کوچولویم خب
ای بابا اینجا که داغه برم همون سر سره بازی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی