مهد رفتن نازنین جونی
صبحها مامانی منو خواب الود لباس میپوشه و میبره مهد راستش مامانی چند تا مهد عوض کرد..یه مهد قرانم برد اما..راستش خیلی گریه کردم.اخرشم رفتم همون کهد کنار کلاش مامانیم..مهدش سه ستاره اس..اما مامانی خیلی حساس بود...که چطور باشن..چطوری رفتار میکنن...کلاسای مامان جونیم شروع شده شنبه تا سه شنبه..ظهرا هم 12 با مامانی برمیگردیم..یعنی من 9 تا 12 میرم مهد همزمان با کلاسای مامان جونیم..الانم تو ماشین حین برگشت خوابم برد..غش کردم اصلا..خب شما بهم حق بدین دیشب یه عالمه با حسناجون..توپ بازی کردیم 1 خوابیدم..اونوقت کله صبح مامانیم منو بیدار کرده 8 و نیم صبح برده مهد..چشمتون روز بد نبینه منمگریه همینجور مامانی ماشینو پارک کرده..دیدم نرفتیم ...