نانی و ظرف شستن
نانی خانوم به سختی دستشو دراز کرده مثه من یه لیوان دستش گرفته تا بشورتش..کمکش میکنم بعدشم شیر و میبندم دارم از اشپزخونه میام بیرون یهوییداد میزنه دبااااااااااا دبااااااااااامن خندم میگیره برمیگردم بلندشمیکنم شیر و باز میکنم میشونمش روی پاهام تا طرفاشو بشوره اما بیخیال نمیشه صندلی براش نمیارم تا یاد نگیره تا عادت نکنه بعدم میرهسراغ کابینت بشقابا همه کاسه هارومیریزه بیرون روش یک بشقاب میوه خوری میزاره بعدم باز یه کاسه میچینه جلوی کابینت میبنه نیگاش میکنم غش غش میخنده اخمش میکنم بغض میکنه بهش میگم قربونت برم مامان فدات شم میخنده
بچه ها چقدر دنیاشون قشنگه چقدر احساساتشون پاکه چقدر دوس داشتنین چقدر مهربونن چقدر پاکن چقدر شیرینن خدایا ممنونم از مهربونی مادر شدنم ممنونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی