بدون عنوان
کلی نوشتما پرید همش نمیدونم اینم هست دیگه ولی ما روشو کم میکنیم دوباره مینویسیم داشتم میگفتم بالاخره امروز تلسمش شکسته شد و اخرش یه بلوز واست خریدم بعد چند خریدن و عوض کردن یه بار از دوشم برداشته شد و دیگه اینکه مادرجونتم امشب اینجاس شب چهارمه اخرین شبه شیفت خونه ماست تنها نمیخوابه شبها میترسه برای همین میاد خونه ما و عموها
شیرینی مونم که خریدیم امشب و شکلات و نقل بدک نشد راستی یکی از فروشندها کد یه جعبه رو اشتباه داد مجبور شدیم دوباره بریم و با کلی منت اجازه دادن وارد شیرینی فروشی شیم اخه خیلی شلوغ بود ولی عوضش کرد قاچاقی
این عکسا ماله دیروزه که داری خفن و وحشتناک شکلات میخوری راستی نازنین مامان امروز اخرای ساعات اداری مامانت کلی دوندگی کرد تا گواهینمه باطل شدش تمدید بشه اخه ٥ سالش تمو شده تازه جریمه هم دادم چون ١٠ روزی گذشته بوداوه فکرشو کن ساعت ١٢ گذشته بود زدم بیرون پلیس +١٠ چشم پزشکی بانک ملی اوه هی برو اینجا هی اونجا تو هم که پیش هانیه جون بودی
این عروسکه محبوبته که خیلی دوسش داری و مادر جونت ٢ ماه پیش از کربلا اورده و جایگزین این عروسکه تحفت شده که دیروز اینا دوباره تو خونه تکونی پیداش شده ببین
اااااااااااا
عکسشو باید ویرایش کنم بعدا میزارم مامان بره بخوابه خیلی خسته اس فردا یه عالمه کار داریم راستی
امشب کلی ناز کردی رقصیدی با اهنگ تی وی یه موزیک ملایم واسه عید بود ما رو هم مجبور میکردی دست بزنیم بودن کنار خونواده هم نعمتیه فکر میکردم اگه میخواستیم بریم مشهد یا کیش هیچ کس نبود تنها دور از همه قسمت نبود بریم موندن و بودن کنار خونواده سهممون بود که خودش لطف زیادیه
نازنین مامان خسته خواب لالا دوست دارم دخترم قوربونت برم امشب چقدر حس کردم دوست دارم دوست داشتنی تر شدی واسم تو اشپزخونه هی بوست میکردم