مامان..جیش..
نازنین:مامان جیش..............
مامان:برگشته چشماش گرد شده نازنین و میبینه وسط خونه بدون پوشک روی فرشهایی که تازه شستن و تازه پهن کردن همینجوری مات
نازنین:ماما جیش...........
مامان:یهویی به خودش میاد میدو دنبالش بدو مامانی دستشویی
نازنین +مامان توی توالت...
نازنین دستش به سیفون و بعدشم رول دستمال کاغدی و کندن دستمال و پاک کردنبینی اش الکی البته ..بعدم تست شیرهای اب و ..
بعد ١٠ دقه..
مامان:نازنین بشین جیش
نازنین:ماما جیش جیش..ای
مامان:به نازنین نگاه میکنه..
بعد یه مدتی
مامان:نازنین چی شدمامان جیش نداری؟
نازنین چشممش به مورچه ای که داره میره وسیفون کشیدن
مامان بعد چند دقه بیا بریم
نازنین :با یکم التماس مخلوط به گریه...نه مامان جیش ..ماما..جیش ...جیش..
مامان:بیا بریم
توی حال مامان داره نازنین و پوشک میکنه با چسب نواری دورشو چسب میزنه..نازنین هم گریه میکنه..
القصه..این بود قصه مامان ونازنین و٢ماه از جیش گرفتن نازنین و عدم همکاری جوجه بانو.ناموفق بودن پروژه
و موکول شدنش به بعد وشستن کل فرشهای خونه بماند که تو این دوماه چه اتفاقایی تو خونه افتاده..یه رازه اخه