بدون عنوان
سلام
یه عالمه حرف داریم یه عالمه قصه داریم از کجا بگیم از کدوم بگیم..اول قصمون اینه یکی بودیکی نبود یه دختری بود خیلی بلا بود..قشنگ و پر ادا بود یه دختری که ناز بود شیرین ادا بلا بود جونم بگه واستون چیز سالم تو خونشون نبود کلا تو کار داغون کردن بود از تلویزیون و کامپیوتر مامان کلا هیچی نداشتن که سالم مونده باشه یه اقا تعمیراتی میخواد بیاد همه چیو دوباره بسازه القصه این قصه ماست قصه خونه ما..خونه تکونی داشتیم یه دختر شیطون داشتیم که الان خدارو شکر خوابیده خونه ساکتو ارومه الان
خب متوجه که شدین کامپیوتر ماکمانیمو زدم خرابش کردم دیگه مامانی سخت میتونه باهاش کار کنه باید بفرستش تهراندرستش کنن دیگه همین..صبرکنین یه چیزی بگم شکلک هم نمیتونیم بزاریم فقظ مامان جونیم اومد بگه من خیلی شیطون شده اخ اخ زود باش مامانی بدو تا بیدار نشدم بگو کهبرنامه کودک خیلی دوست دارم بگو 10 20 سه 15 عمو پورنگم بگوهمش با اونا داد میکشم میگم هوراااااااااااااااااااااا
بگو ادایکلمات و در میارم..بگو همشذ میگم بیم بیم مامانی بیم یعنی بریم بیرون بگو مامانی بگو خیلی کارای جدید یاد گرفتم
بریم نوشته هامونو پیدا کنیم بیایم بنویسیم واستون