نازنیننازنین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

نازنین جون

کارای جدیدی که یاد گرفتم

1391/4/30 17:10
266 بازدید
اشتراک گذاری

 1_دیروز جمعه تو حیاط خلوتمون ..مامانیم اومد دید  من پرنسس کوچولوش دمپایی گرفتم دستم دنبال یه چیزیم حتما مورچه بود اخی  میخواستم بکشمش اخه نمیدونم که فکر کردم حتما حشره  اذیت کنیه ..همه کارارو زود یاد میگیرم خب..بچه ام دیگه..مامانیم نیگام میکرد میخندیداخه مامانیم اونجا جز یه موچه کوچولو هیچی ندید

2_دیروز مامان جونیم دید وقتی سرفه میکنم نه اینکه هروقت سرفه میکنم مامانی یا بابایی میزنن پشتم هی خودم سرفه میکنم هی میزنم با دست چپم به پوشکم اینقدر خنده داره همش همین کارو میکنم 2 روزه خنده داره نه؟

3_چند وقتم هست همش تو دفترای مامانیم نقاشی میکشم هیچ چیزی هم بهم حال نمیده جز خودکار ..نه مداد شمعی نه مداد رنگی فقط خودکار بعی وقتام مامانیم کتاب میخونه کنارش رو مبل میشینم ادای خوندنو درمیارم چند شب پیشم مامان جون برقا رو خاموش کرده بود ساعت 1 بود نصفه شبی تو تاریکی دفتر وخودکار اورده بودم تو رختمخواب هی گریه میکردم مامانی واسم نقاشی بکشه ..



پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

ilijoon
31 تیر 91 11:40
بيچاره مورچه كوچولو


اره خاله جونی بیچاره مورچه کوچولو
ilijoon
31 تیر 91 11:41
سرفه كردنت خيلي بامزه بود كلي خنديدم


اره خاله دیگه کارم شده تا مثلا یه چیزی میخورم یه سرفه کوچولو میکنم با دستم میزنم به باسنم ..


ilijoon
31 تیر 91 11:42
آفرين به خانوم دكترمون كه از همين الان به درس خوندن علاقه داره


خاله جونی مامانیم و دیوونش کردم هر دفتری اون بگیره منم اونو میخوام میخوام تو اون بنویسم و نقاشی کنم یه بامزه ای خودکار دستم میگیرم مثل کسایی که میخوان چیز بنویسن..
ilijoon
31 تیر 91 11:42