بدون عنوان
وای وای دیروز رفته بودیم خرید اتیش سوزوندم بیرون تلفنمون صفحه نمایش که نداره از بس عاشق تلفنم میگیرم میگم هَ هَ ه َ هَ بزارین یه پست مامانیم گذاشته بخونینش میایم میگیم دیروز چیکارا کردم مغازه اقای تلفنی یه عالمه باید بنویسیم اوخ اوخ دخترم دخترای قدیم وای اصلنم دیگه به حرف مامانم گوش نمیدم نیگاشم نمیکنم خجالت بکشم همین جور شیطونی میکنم اوخ اینقد دوس دارم حالا میام میگم چه کار کردم صبر کنین مفصله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی