اینروزای مامان
راستش این وبلاگ و اینقد دیر بازش میکنم که نگو گاهی فرصت نمیکنم اینروزها گاهی مینویسم جدیدا هم گهگاه داستانهایی روایی مینویسم گاهی شعر میخونم گهگاهم شروع کردم زبان خوندن البته اگه جوجم ..تونازنین بزاری ... راستش اینکه دلم میخواد ازت بنویسم از 2 تا دندونی که تازه دراوردی دندون 7 و 8 اینکه دلم میخواد اینجا یادگاری مامان بشه واست شاید ادم که نمیدونه ایند ه اش چه خبره راستش مامانی... عادت کردم صبحها حدود شش و نیم پای لب تابم میشینم شعر میخونم مینویسم گاهی هم نمیدونم انگار از تو و برای تو نوشتن کمی سخته نمیدونم چرا ولی نوشتن همیشه سیرابم میکنه
.....دلم اسمانی ابی میخواهد یه فوج کبوتر که مرا با خودش ببرد با بالهای بی خیالی به هرجا که میخواهد دلم اسمانی ابی میخواهد....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی